Saturday, January 07, 2006


برای چشم خاموشت بمیرم
کنار چشمه نوشت بمیرم
نمی خواهم در آغوشت بگیرم
که می خواهم در آغوشت بمیرم
طناب سرنوشت من تنها پل عبوره
اما به بی راهه میره
با گره ای که کوره
دیروز مسیر قصه هام یه جاده بود به خورشید
امروز یه بی راهه شده
به شوره زار تردید
از بود و از نبودم دل کندم و بریدم
تا نیمه جون و خسته
به این گره رسیدم
به من کمک کن ای عشق این گره و وا کنم
به قیمت سقوطم
راهمو پیدا کنم
نه پشت سر راهی دارم
نه راهی پیش رومه
اینجا نه آغاز برام نه راه من تمومه
ببین که جون ندا رم
همیشه در تلا شم
نزار تو این بی راهه
هستی مو من ببازم
................................................................؟؟؟؟؟؟!!!!!